کارآفرینان هپروت: وبلاگی در نقد تب کارآفرینی در ایران

وبلاگی در نقد تب کارآفرینی در ایران

کارآفرینان هپروت: وبلاگی در نقد تب کارآفرینی در ایران

وبلاگی در نقد تب کارآفرینی در ایران

در مورد جو فعلی کارآفرینی در ایران بزرگ‏نمایی شده است؟

باید قبول کنیم که جامعه ما به "مد" حساس و علاقمند است. این مد در فضای دانشگاه های ما خودش را به شکل "عدد و لقب" نشان می دهد. مثلا به جای انتشار 15 مقاله بد، معمولی، کم اعتبار و یا بی اعتبار، حاضر نیستیم که تنها "یک" مقاله در سال، اما خوب و با کیفیت و در مجله معتبری منتشر کنیم. البته این شرایط تابع "تقاضا" است. تقاضایی که در آن بر "عدد" در مقابل "کیفیت" و بر "مقدار" در مقابل "عمق" توجه می شود. 




این موضوع خیلی شبیه صفتی است که بعضی ها آن را به "دبی زدگی" تشبیه می کنند. همانطور که دبی، بلندترین، درازترین، پهن ترین، مرتفعترین ها و ..... ترین های مختلف را به شکل غیرقابل تصوری با سرعت برای خودش می سازد، اما همه بر یک سطح صاف و بدون عمق است.


در فضای کارآفرینی نیز تا اندازه زیادی دچار همین مشکل هستیم. هفته پشت هفته در هر گوشه کشور، استارت آپ ویکند تشکیل می شود، اما یکبار هم جایی نوشته نشده که حاصل این همه آخر هفته های دورهمی چه چیزی برای کارآفرینی ما به بار آورده است؟ کدام یک از این گروه های برنده در یکی از این گردهمایی ها، توانسته اند شرکت موفقی راه بیاندازند؟ یا با سرعتی غیرقابل وصف، سازمان ها و مراکز دولتی، و جالب تر که این روزها مراکز خصوصی هم وارد این بازار گرم شده اند، برای افراد مختلف لقب کارافرین نمونه و ملی و موفق و.... صادر می کنند. اما چرا وقتی دوباره در کنفرانسی جمع می شویم،یا مطلبی رد جایی می نویسیم، یا می خوانیم، یا پای صحبت صاحب نشری می شینیم، وقتی می خواهیم از یک مثال عینی موفقیت شرکتی حرف بزنیم یا حرفی بشنویم، بهتر از مثال های موفقیت "مهرام" و "یک و یک" و خاطره "پارس الکتریک" و"کفش ملی" و ... چیز دندان گیری دم دست نداریم؟


هفته نامه تجارت فردا یک مصاحبه شنیدنی با یکی از بچه های قدیم دانشگاه شریف، دکتر محمد اکبرپور (لینک) انجام داده، که الان استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد شده است. این گفتگو خیلی خواندنی است چراکه نگاه محمد خیلی نگاه واقعگرایانه ای است به موضوع کارافرینی. چرا که هم به واسطه زندگی در ایران و در امریکا موضوع را از نزدیک و در عین جوانی تجربه کرده است، و در عین حال در این زمینه تحقیق عملی انجام داده است. در ادامه این گفتگو را از هفته نامه "تجارت فردا"(لینک خبر) دنبال می کنیم :


"محمد اکبرپور، اقتصاددان جوان ایرانی است که سابقه شاگردی «الوین راث» برنده جایزه نوبل اقتصاد را در سال ۲۰۱۲ دارد. او پیش از اینکه  تحصیلات خود را به اتمام برساند از دانشگاه استنفورد ( بیزنس اسکول) و دپارتمان‏های اقتصاد MIT ، شیکاگو، پرینستون و برکلی پیشنهاد کار دریافت کرده است. در گفت‌وگوی هفته نامه «تجارت فردا» او درباره کارآفرینی و نوآوری در ایران و تجربه سیلیکون ولی و وظیفه دولت در این زمینه صحبت کرده است که می‏خوانید:‏


کمی درباره خودتان بگویید

من سال 1383 از دبیرستان علامه حلی فارغ‏التحصیل شدم و دوره کارشناسی خودم را در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف شروع کردم. حول و حوش اواخر سال دوم دوره کارشناسی بود که احساس کردم رشته مهندسی برق (حداقل به آن شکلی که به ما معرفی شده بود) آن چیزی نیست که من را از نظر علمی یا شغلی ارضا کند. به همین دلیل شروع به جست‏وجو و مطالعه در شاخه‏های مختلف علم کردم. البته این را بگویم بعدها که در دانشگاه استنفورد با شاخه‏های جدید مهندسی برق و علوم کامپیوتر آشنا شدم فهمیدم که لزوما هم این‏طور نبوده و آن رشته‏ها هم می‏توانستند خیلی جذاب باشند و شاید این یکی از دلایلی بود که تز دکترای اقتصادم از ابزارهای علوم کامپیوتر برای تحلیل بازارهای اقتصادی استفاده می‏کند

.

 دوره دکترای اقتصاد در دانشگاه استنفورد و نحوه انتخاب موضوع پژوهش به چه شکلی است؟ چه تفاوت‏هایی بین دوره دکترای اقتصاد در دانشگاهی مثل استنفورد و دانشگاه‏های ایران وجود دارد؟

دوره‏ های اقتصاد در دانشگاه‏های خوب آمریکا خیلی شبیه به هم هستند. معمولا دانشجوها در سال اول تعداد خیلی زیادی درس پای ه‏ای اقتصاد در سه شاخه اقتصاد خرد، اقتصاد کلان و اقتصادسنجی می‏گیرند و در سال دوم درس‏های خیلی زیادی از دو تا سه شاخه تخصصی‏ تر می‏گیرند. هدف درس‏های سال اول ساختن پایه علمی است. مقایسه برای من کار سختی است، چون دوره‏ های دکترای اقتصاد در ایران را تجربه نکرده‏ام. اما چیزی که در مورد دوره‏های اقتصاد در آمریکا مشترک است اینکه دو سال اول به شدت روی دروس تاکید می‏شود و در سال‏های بعد از دانشجو انتظار می‏رود که خودش موضوع پژوهش خود را انتخاب کند. برخلاف مهندسی، در اقتصاد استادها خیلی کم با دانشجوها مقاله مشترک می‏نویسند و دانشجوها سوال پژوهشی خود را پیدا می‏کنند. من هم از این قانون مستثنا نبودم و سوال اصلی پژوهشم را که در مورد اثر وارد کردن بُعدِ زمان به تحلیل بازارهای «مچینگ» (فکر می‏کنم «جورسازی» بهترین ترجمه فارسی برای این لغت باشد) بود در همان سال دوم و طی کلاس «طراحی بازارهای جورسازی» پیدا کردم.

 

صحبت از طراحی بازار در پارادایم اقتصاد آزاد جالب است. آیا شاخه پژوهشی شما یعنی طراحی بازار در مقابل نگاه غالب علم اقتصاد آزاد قرار نمی‏گیرد؟

این پرسش بسیار مهم و خوبی است. به نظر من نگاه علم اقتصاد به بازار آزاد در خارج از محیط دانشمندان علم اقتصاد به اشتباه تفسیر شده است. آزاد بودن یک بازار لزوما به معنی «بی‏قانون» بودن آن بازار نیست. بگذارید از یک مثال که مثال محبوب یکی از استادان خودم، الوین راث است، استفاده کنم. وقتی یک چرخ اتومبیل آزادانه در حرکت است، آیا به این معنی است که هیچ کنترلی روی این چرخ وجود ندارد؟ قطعا نه. چرخ برای چرخش باید روغن‏کاری شده باشد. محور محکمی داشته باشد و در سیستم کل ماشین به خوبی جاسازی شده باشد. بنابراین «آزادی» چرخ به معنی رهایی مطلق آن نیست. یک بازار آزاد هم بازاری نیست که خالی از هرگونه قانون گذاری و کنترل باشد. یک بازار آزاد دارای نهادهای قانونی و کنترل‏کننده‏ای است که به خریداران و فروشندگان بازار اجازه فعالیت آزادانه را می‏دهند. تمامی بازارها، حتی آزادترین بازارها مثل بازار بورس، دارای قوانینی هستند که «آزادی» آنها را تضمین می‏کنند. حتی شخصی مثل فردریش هایک هم در نوشته‏هایش به این اشاره کرده است که طراحی نهادهای اقتصادی اهمیت خیلی بالایی برای کارکرد درست بازار آزاد دارد. طراحی بازار هم ادعایی جز این ندارد که برای کارکرد صحیح یک بازار لازم است که نهادهای آن دقیق طراحی شوند. از این دید، ناسازگاری ایدئولوژیکی بین طراحی بازار و اقتصاد بازار آزاد وجود ندارد. بگذارید با یک مثال از یک تجربه دست اول این را بیشتر باز کنم. یک مثال مهم از اهمیت طراحی بازار برای شکل‏گیری فضای رقابتی در اقتصاد مساله طراحی مزایده‏های فرکانس‏های مخابراتی است.


حتما می‏دانید که اپراتورهای تلفن همراه هر کدام بخشی از فرکانس‏های مخابراتی موجود را نیاز دارند و چون تعداد این فرکانس‏ها محدود است این اپراتورها برای در اختیار گرفتن فرکانس‏ها در مزایده شرکت می‏کنند. من در تابستان چند سال پیش در تیم طراحی و برنامه‏ریزی مزایده فرکانس‏های مخابراتی مناسب برای نسل چهارم تلفن همراه (4‏جی) در چند کشور اروپایی بودم. نگاه اولیه به چنین مساله‏ای این است که در یک بازار آزاد،‏ اپراتوری که بیشترین ارزش‏ افزوده را از یک فرکانس ایجاد کند، بیشترین مبلغ را برایش پرداخت کرده و برنده مزایده می‏شود. اما در واقعیت لزوما این‏طور نیست. این فرکانس‏ها به شدت گران‏قیمت‏اند (از مرتبه میلیارد دلار) و تعداد بازیگرانی که توانایی مالی خرید این فرکانس‏ها را دارند خیلی کم است. بنابراین اگر دولت با طراحی مزایده مناسب دخالت نکند این امکان وجود دارد که یک فضای کاملا مونوپولی شکل بگیرد و در نهایت قیمت یک سرویس تلفن همراه برای مصرف‏کننده بسیار بالا برود. از طرف دیگر چون حضور در بازار اپراتورهای تلفن همراه نیاز به سرمایه‏گذاری اولیه بسیار بالایی دارد، عدم دسترسی به هرگونه فرکانس توسط یک شرکت به معنی نابودی آن شرکت و نابودی همه سرمایه‏گذاری اولیه و پیامدهای دیگر است.


بنابراین دولت‏ها با دخالت در این بازار، مکانیزم فروش این فرکانس‏ها را طوری طراحی می‏کنند که توزیع نهایی مطلوب‏تر باشد. در حقیقت وظیفه ما به عنوان اقتصاددان، طراحی مکانیزم مزایده‏ای است که اولا اپراتورهای تلفن همراه در آن متضرر نشوند و انگیزه حضور در بازار را داشته باشند، ثانیا فرکانس‏ها به بیش از یک اپراتور فروخته بشود، میزان درآمد دولت از فروش فرکانس‏ها بالا باشد و ویژگی‏های دیگر و همه این فرآیند طراحی یک بازار مزایده، برای تبدیل بازار تلفن همراه به یک بازار رقابتی است که در آن مشتریان می‏توانند آزادانه بین اپراتورهای مختلف انتخاب کنند. از این نگاه، شاخه طراحی بازار نه در مقابل اقتصاد بازار آزاد که با هدف طراحی نهادهای اقتصادی‏ای که به اقتصاد اجازه فعالیت آزادانه را می‏دهد و در کنار آن قرار می‏گیرد.

 

گفتید که دانشگاه استنفورد که دانشگاه فعلی شما است در مرکز کارآفرینی و نوآوری در آمریکا در دره سیلیکون قرار دارد. با توجه به اهمیت یافتن کارآفرینی در ایران چه از نظر دولت و چه بخش خصوصی و این همه جوان باانگیزه، فکر می‏کنید آیا می‏شود تجربه دره سیلیکون را در ایران تکرار کرد؟

دره سیلیکون جای خیلی خاصی است و تکرار تجربه آن در ایران شاید غیرممکن باشد. حدود نیمی از سرمایه‏ گذاری خطرپذیر در آمریکا در دره سیلیکون صورت می‏گیرد و بسیاری از کمپانی‏های مشهور جهان در این منطقه به وجود آمدند و رشد کردند. گوگل، فیس‏بوک، یاهو، سیسکو، اپل، دراپ‏باکس و... همه و همه در این منطقه رشد کرده‏اند. پژوهشگرهای زیادی در مورد این منطقه مطالعه کردند و سعی در فهم علل موفقیت آن داشتند. به نظر من این پژوهش‏ها هنوز کامل نیست و نیاز به مطالعات بیشتری است، اما همین پژوهش‏ها نشان می‏دهند دره سیلیکون یک اکوسیستم تمام‏عیار برای کارآفرینی است. این منطقه یک مجموعه به هم پیوسته از یک سیستم حقوقی بسیار دقیق به خصوص در زمینه قوانین مالکیت معنوی، سیستم تامین سرمایه شرکت‏های نوپا و سرمایه‏گذاری خطرپذیر، سیستم آموزش کارآفرینان به مرکزیت دانشگاه استنفورد و سیستم جذب استعداد و دیگر سیستم‏هایی است که در مجموع یک «اکوسیستم» مناسب برای تولید ایده، پرورش ایده و تبدیل آن به یک شرکت تجاری فراهم کرده است. به نظرم جو فعلی کارآفرینی در ایران در عین اینکه خیلی دوست‏داشتنی است، تا حدی هم بزرگ‏نمایی در آن دیده می‏شود.


دیدن موفقیت شرکتی مثل فیس‏بوک از راه دور این توهم را ایجاد می‏کند که گویا تنها چند جوان با انگیزه و یک ایده جذاب برای داشتن یک کمپانی موفق کافی است در حالی که این فقط و فقط لایه سطحی دره سیلیکون است. فیس‏بوک برای تبدیل شدن به بزرگ‏ترین شبکه اجتماعی جهان از تمام زیرساخت‏های حقوقی و مالی آمریکا و البته دره سیلیکون استفاده کرده است. اصلا چرا زاکربرگ خیلی سریع از شهر بوستون (محل تولد فیس‏بوک) به دره سیلیکون مهاجرت کرد؟ دقیقا به این دلیل که برای رشد یک شرکت به غیر از ایده و نیروی کار اولیه، نیاز به یک «اکوسیستم» مناسب است و این اکوسیستم حتی در بوستون آمریکا هم وجود نداشت. حالا شما به من بگویید کدام ‏یک از ویژگی‏های کارآفرینی در دره سیلیکون در ایران مهیاست؟ آیا سیستم قانونی ما انگیزه کافی برای نوآوری را فراهم می‏کند؟ آیا قوانین مالکیت معنوی دقیق نوشته شده‏اند؟ آیا یک کارآفرین جوان با یک ایده بلافاصله با تمام آموزش‏ها و شبکه‏های مربوط به کارآفرینی و سیستم سرمایه‏گذاری مواجه می‏شود؟ آیا سرمایه‏گذاران در یک فضای پایدار مالی می‏توانند به سرمایه‏گذاری فکر کنند؟ اینکه یک بودجه چند صد میلیارد تومانی را توسط دولت به شرکت‏های دانش‏بنیان اختصاص بدهیم در ظاهر خیلی قشنگ به نظر می‏آید اما در حقیقت می‏تواند به دلایل مختلف خیلی غیربهینه باشد. اولا کدام سیستم دولتی انگیزه کافی برای توزیع بهینه چنین منبعی را دارد که بتواند از تبدیل آن به یک رانت جلوگیری کند؟ دوم اینکه اصلا شرکت دانش‏ بنیان دقیقا یعنی چه؟ آیا شرکتی مثل واتس‏اپ که یک اپلیکیشن برای فرستادن پیام کوتاه است و نوشتن اپلیکیشنش شاید از یک دانشجوی کامپیوتر چند هفته بیشتر وقت نگیرد «دانش‏ بنیان» به حساب می ‏آید؟ اما همین شرکت با قیمتی حدود 20 میلیارد دلار به فروش رفت به این دلیل که یک نیاز خیلی مهم را پاسخ می‏داد و مکانیزم بازار برای رفع نیاز و تقاضای مصرف‏ کننده ارزش قائل است نه برای دانش یا تکنولوژی خاص پشت یک محصول.


البته معنی این حرف‏ها این نیست که نمی‏ شود یا نباید در ایران کاری کرد. اما به نظرم پیش از هر فعالیتی، دولت باید این را بفهمد که به جای سرمایه‏ گذاری مستقیم در شرکت‏های دانش‏ بنیان، باید نیروی خودش را به فراهم‏ کردن زیرساخت‏ های قانونی و مالی و بهبود کیفیت نهادهای اقتصادی مربوط به کارآفرینی اختصاص داده و دست‏اندازهای پیش روی بخش خصوصی را از بین ببرد. به علاوه از سنگ ‏اندازی در مسیر کارآفرینی جلوگیری کند. یک ‏بار یکی از موفق‏ترین سرمایه‏ گذاران دره سیلیکون به من می‏گفت که به نظرش بهترین دولت برای رشد کارآفرینی دولتی است که از سر راه کارآفرینان و سرمایه‏ گذاران کنار برود. به نظرم این حرف تا حدی به ایران هم قابل تعمیم است. از نگاه شاخه تخصصی خودم در اقتصاد یعنی طراحی بازار، وظیفه دولت در پدیده کارآفرینی طراحی نهادهای اقتصادی مناسبی است که به کارآفرینان و سرمایه‏ گذاران اجازه فعالیت آزادانه و بدون اصطکاک را بدهد، نه دخالت مستقیم در سرمایه‏گذاری یا انتخاب ایده‏ های خوب (هفته نامه "تجارت فردا"(لینک خبر ".

کارآفرینان هپروت (شماره سه): پکیج رویایی کسب درآمد بدون یک ریال سرمایه اولیه





جملات بالا نه تبلیغات باشگاه بدنسازی برای کاهش وزن، و نه سایت همسریابی برای پیدا کردن همسر محبوب است. جملات بالا تبلیغات یک سایت فروش "اکسیری معجزه آسا" است که تضمین می کند بعد از چند روز شما "بتوانید تا روزانه 400 هزار تومان هم درآمد داشته باشید!". علاوه بر این تضمیمن می دهد که (لینک) "درآمد این پکیچ از همان روزهای اول برای شما حاصل خواهد شد و میزان درآمد تقریبا 100 الی 150 هزار تومان در روز است که پس از چند ماه کار به این شیوه ,درآمد شما به بیش از ماهیانه 5 میلیون تومان نیز افزایش خواهد یافت آنهم فقط با روزانه 3 الی 4 ساعت کار . البته اگر با این روش خوب کار کنید"، پست این دفعه ما در مورد آفت جدیدی است که به سرعت در حال رشد و تکثیر است و  تا اندازه زیادی این پست شبیه پست قبلی ما "تولید برق از هیچ" (لینک) است. اما متاسفانه باید اذعان کرد که خطر این آفت وسوه کننده برای افراد با توانایی مالی کم، بیشتر از بقیه است. پست این دفعه ما در مورد هپروت " کسب درآمد از اینترنت"است.


همین چند سال پیش بود که مصیبت گلد کوئست و ده ها کوئست نقره ای، برنزی و حلبی و آرزوی یک شبه پول دار شدن، جوانان و حتی خانواده ها را درگیر خود کرده بود و چه زیان های مالی که بار نیاورد. متاسفانه بسیاری از مالباختگان سونامی گلدکوئست افرادی با توانایی مالی کم بودند که یا تمام دارایی خود را از دست دادند و یا مقروض دوستان و نزدیکان خود شدند. خوشبختانه افراد مسئول خیلی زود جلوی این مصیبت را گرفتند و عملا این روزها به ندرت خبری راجع به آن می شنویم.  اما انگار رشد دسترسی به اینترنت باعث شده است تا انواع دیگری از هپروت "یک شبه پولدار شدن" شکل بگیرد. هپروتی که اگرچه به اندازه گلد کوئست ها پول زیادی برای خرید ان لازم نیست، اما همین مقدار کم هم سرمایه گذاری بر "هیچ" است.  

 امروزه به راحتی می توان در اینترنت وب سایت هایی را یافت که به شما قول می دهند که اگر "پکیج کسب درآمد اینترنتی" تبلیغ شده در این وب سایت ها را خریداری کنید، می توانید از 100 تا 400 هزارتومان در روز درآمد داشته باشید(لینک)(لینک). قیمت این پکیج های یک شبه پول دار شدن نیز از 10 هزار تا 40 هزار تومان متغیر است. پرداخت 10 هزار تومان برای کسب درآمدی 400 هزار تومانی ممکن است هر کسی را تشویق به خرید این محصولات کند. این درست جایی است که این افراد دست روی آن گذاشته اند. این روزها برای خیلی افراد 10 هزار تومان رقم چشمگیری نیست، و حتی اگر موفق به کسب درآمد 400 هزار تومانی هم نشوند، خطر خرید چنین "اکسیرهای هپروتی یک شبه پول دار شدن" را به جان می خرند! و بدینوسیله اگر خریدار هم موفق به کسب در آمد میلیونی نشد، فروشنده این محصولات با همان منطق "کسب درآمد چندین هزار تومانی در روز" از اینترنت کسب درآمد می کند! و درست مثله گلد کوئست تنها حلقه های ابتدایی در این تجارت موفق هستند.

 البته شاید به نفس عمل فروش یک چنین محصول اینترنتی و یا موارد مشابه، مشروط بر اینکه هدف آن تنها "آموزش" باشد و جزئیات آن به خوبی شرح داده شده باشد، ایرادی نتوان گرفت. بسیاری از کتاب های مشابه آموزشی، رقمی مشابه دارند. اما تفاوت اصلی میان کتاب آموزشی و این "اکسیرهای هپروتی یک شبه پول دار شدن"، در معرض دید بودن کتاب و پیروی آن از الگویی پذیرفته و روشن به همراه کنترل است که ریسک عدم صداقت منجر به وعده های دروغرا کاهش می دهد. شاید باید از فروشندگان این پکیج ها سوال کرد که اگر واقعا با این پکیج ها کسی می تواند چندین صد هزار تومان پول دراورد، چرا خود فروشندگان این "پکیج های رویایی کسب درآمد بدون یک ریال سرمایه اولیه" به جای فروش آن، به صورتی انحصاری از این پکیج ها استفاده نمی کنند؟

اما محتوای این پکیج ها چیست؟ واقعیت این است که در هیچکدام از وب سایت های فروشنده اینگونه محصولات به درستی توضیح داده نشده که این شما در قبال پرداخت هزینه "در واقع" چه چیزی را می خرید! مثلا در یکی از این سایت ها ادعا شده است که:
 
" با آموزش های این بسته که از طریق 40 سایت ایرانی که بنده حدود 5 سال است با آن ها کار می کنم و درآمد ثابتی دارم شما هم به درآمد بالای 3 میلیون تومان در ماه دست پیدا می کنید" (لینک)
 
و یا در جای دیگری نوشته شده است:
 
" من طی 5 سال آزمون و خطا کلیه روش های کسب درآمد از طریق اینترنت رو برای شما جمع آوری کردم که فکر می کنم چیزی حدود 45 تا 50 روش تضمینی و قانونی رو شامل بشه.حالا اگر شما بخواهید تک تک این روش ها رو خودتون امتحان کرده و متوجه معایب و مزایای آن شوید چقدر وقت لازم دارید!!؟؟؟قطعا همین مدت که من زمان صرف کردم."
 
سعی کردیم با شماره تلفن های موجود در این وب سایت ها تماس بگیریم، اما کسی به تماس های ما پاسخ نداد. با این حال مروری بر محتوای این وب سایت ها و شکل پاسخ ها و کلمات می تواند پاسخ بسیاری از سوالات ما را بدهد. مثلا می بینیم (لینک):
 
" سوال هشتم :(مهمترین سوال)آیا واقعا به این پکیج می توان اطمینان کرد؟ آیا واقعا روی آن حساب کنم؟ آیا واقعا درآمدی در کار هست؟

جواب:به دلیل پرسشهای مکرری که در این مورد هر روزه برای ما ایمیل می شود بهتر دیدیم که در این مورد توضیح کاملی بدهیم. خوشبختانه این پکیج به گونه ای است که درآمد آن کاملا واقعی و قطعی و مسلم است . در واقع این پکیج که شما قصد خرید آنرا دارید یک شغل است . شغل یعنی کاری که امروزشروع خواهید کرد و تا پایان عمر می توان از آن درآمد کسب کرد . بنابراین مطمئن باشید که از این پکیج ، درآمدهای بسیاری خوبی به دست خواهید آورد که حتی برای دیگران غیرقابل باور خواهد بود . شما با استفاده از این پکیج قادر خواهید بود مخارج زندگی خود را تامین نموده و حتی پس انداز خوبی برای خود ایجاد نمایید . میزان این درآمد نامحدود است . یعنی هر چقدر بیشتر تلاش کنید و زمان بگذارید ، درآمد بیشتری نیز به دست خواهید آورد بنابراین پیش بینی می کنیم که پس از اینکه اولین درآمد خودرا به دست آوردید ، وقت بیشتری را برای این کار خواهید گذاشت."

و یا در ادامه در توضیح محتوای آن نوشته شده است که (لینک):
 
" در بروز رسانی جدید منحصر به فرد ترین نرم افزار کسب درآمد حال حاضر ایران ارائه گردیده است. حجم پکیج نیز از 18 مگابایت به 39 مگابایت افزایش یافته است"
 
شاید همین عبارت مبهم"منحصر به فرد ترین نرم افزار کسب درآمد حال حاضر ایران " خود گویای ادعای "شگفت انگیز" و بسیاری از مسائل باشد. با مزه تر اینکه در هر دو سایت ادعا شده که سایت دیگر سایت جعلی است و "پکیج رویایی کسب درآمد بدون یک ریال سرمایه اولیه" اصلی و فرعی هم ظاهرا وجود دارد.
 
اما موضوع جالب در هر دو سایت وجود یک فیلم سه دقیقه است که به نوشته  این وب سایت ها، بخشی از برنامه ای تلویزیونی با عنوان "به روز" است که از شبکه 3 سیما پخش شده است و در آن شخص فروشنده "پکیج رویایی کسب درآمد بدون یک ریال سرمایه اولیه" حضور دارد. هرچند شنیدن همین سه دقیقه "مهیج" هم کافیست تا به "محتوای" این " پکیج رویایی کسب درآمد بدون یک ریال سرمایه اولیه" پی ببریم، اما یک سوال باید از تولیدکننده این برنامه پرسید:
 
آیا این تولیدکننده محترم، مجموع این سه دقیقه را یکبار هم شده واقعا از اول گوش داده اند؟ آیا نباید در گزینش افراد برای حضور در رسانه ای چنین فراگیر دقت بیشتری کرد؟ کمی در صحت این مورد تحقیق کرد؟
 
به هر حال، فاکتور اصلی در موارد اینچنینی آگاهی بخشی به جامعه است. که در این میان نقش ارگان های نظارتی بسیار زیاد است. هرچند گستردگی اینترنت شاید امکان رصد تمامی ادعاهای طرح شده را ممکن نکند، اما وقتی سایتی آرم انجمن صنفی کسب و کار اینترنتی را در صفحه اول خود قرار داده است، شکی نیست که باید نظارت و کنترل بیشتری بر محتوای چنین سایت هایی اعمال شود. تا اگر چنین وب سایت هایی محصولی به فروش می رسانند، چه قیمت آن 1000 تومان است و یا 1 میلیون تومان، بر "کیفیت محصول" و نحوه "تبلیغ" آن نظارت شود تا "ادعاهای شگفت انگیز" منجر به تطمیع افراد که آگاهی کتری دارند نشود. جدا از ضرر مالی، بی شک مهمترین آسیبی که گلد کوئست وارد کرد، آسیب به اعتماد جمعی در  جامعه بود.

مراکز هپروت آفرین (شماره پنج):پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان

همین چند هفته پیش بود که راجع به تقلبی در پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان مطلب نوشتیم(لینک)، و نوشتیم که چطور یک "معلم زبان انگلیسی" را به عنوان "مدرس سیلیکون ولی" بنا به ادعای خود این مرکز(لینک) به  80 نفر از  "مخترعین"(لینک) معرفی کرده و کارگاه "نگارش  ایمیل"! برگزار کرده اند. راستش، در ابتدا می شد شک  کرد که شاید این تقلب اشتباهی سهوی است و تنها بی اطلاعی مسئولان این پارک عامل دامن زدن به این فریبکاری بود است.  همین موضوع باعث شد کمی بیشتر داخل سایت این دانشگاه جستجو کنیم(لینک). البته جستجوی ما نشان داد که علاوه بر عامل بی تعهدی مسئول (لینک)،  "قلب واقعیت" بخشی جدائی ناپذیر از نحوه عملکرد این پارک است. اگر پست قبلیه مارا نخوانده اید، این لینک پست قبلی ماست(لینک). در پست قبلی دیدیم که چگونه یک "معلم زبان انگلیسی" به عنوان "مدرس سیلیکون ولی" در این مرکز معرفی شده، و از افراد دعوت شد تا همگی در این کارگاه ها شرکت کنند(لینک).


هم عنوان کارگاه "بامزه" بوده و هم مسئول برگزاری کارگاه فردی بوده که صلاحیت برگزاری چنین کارگاهی را  برای افراد دانشگاهی نداشته است. اما با عدم صداقت در قبال حاضرین، به عنوان مدرس سیلیکون ولی  امریکا معرفی شده است تا  "اعتباری دروغین برای  مرکز دعوت کننده؟!" ایجاد کند. این میزان از قلب واقعیت و تقلب، موضوعی است  که بعید است این روزها درهیچ مرکز دیگر دانشگاهی  دولتی که از پول بیت المال استفاده می کند، حتی در دورافتاده ترین شهرهای ایران  تکرار شود. (با جستجوی نام این خانم معلم زبان هم می بینیم که ایشان تنها در یک "مرکز دانشگاهی دولتی" -دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان- در ایران موفق به برگزاری چنین کارگاهی  شده اند، و تنها در این مرکز ایشان به عنوان "مدرس سیلیکون ولی امریکا" معرفی شده اند.).  اما به نظر موضوع تقلب و وارونه جلوه دادن حقیقت در پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان موضوع دنباله داری است. پست این دفعه ما، متاسفانه "دوباره" در مورد پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان است و تلاش دامنه دار و عجیب این مرکز دانشگاهی در ابراز عدم صداقت نسبت به جوانان مشتاق حضور در این مرکز، طرح "ادعاهای شگفت انگیز" و "هپروتی" در مورد مدعوین،   که با اصرار زیادی از طرف این پارک، و به دروغ، به درجه مدرسی سیلیکون ولی (لینک) یا استادی  آکسفورد(لینک) رسیده اند.




تصویر بالا نشان می دهد که پارک علم و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان در تاریخ یاد شده یک سخنرانی با عنون! "کاربرد نیمکره های مغز در بهره وری و مدیریت کار و تولید" برگزار کرده است (لینک). موضوع سخنرانی یا کارگاه در ابتدا جای بحث دارد. آیا این کارگاه یا سخنرانی برای گروهی از زیست شناسان ارائه شده است که در آن سخنران محترم راجع به اخرین کشفیاتش در زمینه مطالعه مغز موش های کور اقدام به ارائه نتایج علمی کرده است؟ اگر این چنین است،  اولین مشکل "تخصص" ذکر شده برای ایشان است: "زبان شناس و جامعه شناس و استاد Oxford College House".

ما در بین دوستانمان همیشه آدم چپ دست را خیلی با هوش فرض می کنیم، یکی دو نفر هم دانشگاهی که بودند و هستند که چپ دست هم بودند همه به دید دیگری بهشان نگاه می کردیم. حتی ما دوستی در دانشگاه داشتیم و داریم که آرزویش این است که با خانمی که چپ دست ازدواج کند. اگر می شد تصور کرد که کسی بود که به ما یاد می داد این سمت "چپ و راست" را به کنترل در آورد مثله این مدیر محترم پارک دانشگاهی، هم این دوستمان عاقبت به خیر می شد و هم ما.

با همه اینها می شود از کنار عنوان "بامزه" این برنامه گذشت و گفت که اگر استادی از "آکسفورد" به ایران آمده و حاضر شده تا در پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان کارگاهی برگزار کند، چرا باید این موضوع را تشویق نکنیم؟! کمی پول و بودجه عمومی است که صرف می کنیم و اصلا هرکسی باید قورباغه خود را اول بخورد!.

اما خوب حالا که می پذیریم یک کارگاه با مزه برگزار کنیم، اقلا بد نیست مطمئن شویم که برگزار کننده واقعا آکسفوردی باشد. اولین کاری که می شود کرد، جستجوی اینترنتی نام برگزار کننده کارگاه است. متاسفانه "چه در جستجوی فارسی و چه انگلیسی هیچ نشانی در گوگل، حتی یک مورد!، از اسم برگزارکننده کارگاه" وجود ندارد، و علاوه بر این در هیچ کجا حداقل ارتباطی میان نام ایشان و عنوان آکسفورد یا حتی یه دانشگاه دیگر، به جز در سایت پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان (لینک) وجود ندارد. با این همه چون این عنوان در یک مرکز دانشگاهی دولتی(پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان) به شخصی داده شده و با تاکید بر آن سعی شده تا مخاطبان را به حضور در این کارگاه ترغیب کنند، حتما مسئول این مرکز دانشگاهی (لینک) باید از سابقه مدعوین خود مطلع باشد، که در غیر این صورت خیانتی آشکار به اعتبار علمی دانشگاه ها است. به همین دلیل نام دانشکده آکسفورد (Oxford College House) را که این پارک علمی و فناوری در معرفی مدعو خود عنوان کرده را جستجو کردیم.  اولین حدسی که می شد زد، خود "دانشگاه آکسفورد" بود؛ همانطور که مدیران این مجموعه سعی در القاء آن و علاقه مند به تطمیع مخاطبان و دریافت هزینه حضور از طریق نام "آکسفورد" دارند.

با جستجو در سایت دانشگاه آکسفورد آشکار است که هیچ دانشکده یا مرکز تحقیقی با عنوان " Oxford College House" در این دانشگاه وجود ندارد! سرتاسر سایت دانشگاه آکسفورد هم شخصی با این نام وجود ندارد(لینک). حتی برای اطمینان به وبسایت دانشگاه های با نام مشابه  و سایر دانشگاه های شهر اکسفورد هم سری زدیم (لینک)، که مشخص شد در هیچکدام از این دانشگاه ها نیز "دانشکده، مرکز تحقیقاتی و یا حتی زمین فوتبالی" با این نام وجود ندارد.

با این همه، باور اینکه در روز روشن خدا چنین دروغی در دانشگاهی دولتی و توسط مسئولی دولتی گفته و تبلیغ شود، سخت بود. گفتیم حداقل ببینیم که آیا شخصی با این نام  در جایی اعم از دانشگاهی و یا غیر دانشگاهی در دنیا وجود دارد؟ تمام  مراکز دانشگاهی و غیر دانشگاهی موجود در دنیا که ممکن بود عنوان Oxford College House داشته باشند را جستجو کردیم، که شاید بالاخره در گوشه از دنیا دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی با این نام وجود داشته باشد.

در جستجوی تمام لینک های اینترنت، 4 موسسه با عنوان "Oxford College House " در دنیا وجود دارد. که نتنها هیچ ارتباطی به دانشگاه آکسفورد یا شهر آکسفورد ندارند، که اصلا ارتباطی به هیچ دانشگاه و یا موضوع علمی ندارند!
  •   اولین مرکز که نام Oxford College House را دارد، یک مرکز "ترک اعتیاد به الکل" (لینک) است که در ایالت ایلینویز ایالات متحده قرار دارد،

 

  • دومی یک "موسسه معمولی آموزش زبان انگلیسی به کودکان و نوجوانان" است که در شهر استانبول قرار دارد و مثله خیلی از موسسات آموزش زبان که این روزها در خیابان انقلاب قرار دارند، کلاس زبان انگلیسی برگزار می کند(لینک). جالبتر اینکه این موسسه حتی حداقل استانداردهای  بسیاری از موسسات آموزشی معتبر زبان ایران را که "برگزار کننده" امتحانات آیلتس و تافل و جی آر ای و... را ندارد.نه در سایت آیلتس و نه در وبسایت تافل، این مرکز به عنوان مرکزی معتبر به رسمیت شناخته شده است. مشخص است که مانند موسسات زبان ایران، چنین موسسه ای اصلا نیازی به "استاد" و یا هیئت علمی ندارند!  

 

  • سومین Oxford College House موجود در دنیا بازهم یک "موسسه آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان خارجی" است که در لندن قرار دارد (لینک). مشابه موسسه زبان استانبول، چنین مرکزی نیز نیازی به "استاد" و یا هیئت علمی نخواهد داشت!  

 

  •  و چهارمین Oxford College House دنیا، مرکزی است که در کشور غنا قرار دارد( که البته معلوم نیست چه فعالیتی در آن انجام می شود).




آشکار است که چنین موسساتی آموزش زبان انگلیسی، البته منهای "مرکز ترک اعتیاد به الکل" و مرکز موجود در "کشور غنا" (که اطلاعی از این مرکز در دست نیست)، تنها با هدف آموزش زبان انگلیسی فعالیت می کنند، نه دانشکده ای دارند که استادی داشته باشند، نه موضوع فعالیت آنها چیزی بیش از آموزش زبان انگلیسی است تا احتیاج به جامعه شناس داشته باشند؛ نمونه اش تمام صد ها مرکز آموزش زبان انگلیسی همین خیابان انقلاب است که کار آموزش زبان را در کشور ما انجام می دهند.

هرچند در پست قبلی هم دیدم که ظاهرا پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان علاقه خیلی زیادی به معرفی "معلمان زبان" با عنوان هایی چون مدرس "ارتباطات سیلیکون ولی(لینک)" دارد، هرچند آشکار بود که در یک موسسه که در بهترین حالت در آن زبان انگلیسی تدریس می شود، نه نیازی به هئیت علمی و نه استاد دارد، و نه  جامعه شناس. با این همه تمام محتویات سایت های این موسسات را جستجو کردیم که ببینیم آیا فردی با این نام در بین معلمین زبان یا مدرسین این موسسات آموزش زبان انگلیسی وجود دارد یا نه؟ متاسفانه بازهم هیچ اثری از نام این فرد در هیچکدام از صفحات این موسسات آموزش زبان انگلیسی هم پیدا نشد. با توجه به سابقه قبلی مدیر این پارک علمی فناوری در معرفی معلم زبان به عنوان مدرس ارتباطات سیلیکون، تصمیم گرفتیم تا از این مراکز زبان بپرسیم که ایا حداقل مدعو ادعایی پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان در یکی از موسسات "آموزش زبان"، استاد و یا جامعه شناس یا معلم زبان است یا به توعی وابستگی دارد؟!.

متاسفانه هر دو موسسه آموزش زبان قویا اعلام کردند که فردی با نام "دکتر ع. ر" یا مشابه آن، نه "عضو هیات علمی" هیچکدام از این موسسات آموزش زبان است، و نه "استاد" و یا "جامعه شناس" و یا حتی "معلم زبان" هیچکدام از این موسسات آموزش زبان یا  همان Oxford College House  مورد علاقه مدیر پارک علمی  فناوری . برای مثال، "تیم متیو"(لینک) رئیس موسسه آموزش زبان Oxford College House در پاسخ به این پرسش که آیا فرد مورد ادعا زبان شناس، جامعه شناس و یا استاد این مرکز آموزش زبان انگلیسی، به کلی موضوع را رد می کند.





حال یک سوال ساده، "چرا باید مسئول یک مرکز دانشگاهی دولتی مانند مسئول پارک علمی و فناوری به خود این اجازه را بدهد تا عناوین افراد را جعل کند و وارد یک دانشگاه دولتی کند و به ایشان تریبون بدهد؟" ما مگر در ایران خودمان زبان شناس، و جامعه شناس و استاد و .... کم داریم که حتما باید برای تبلیغ مرکز خود به افرادی مجهول لباس سیلیکون ولی و یا آکسفورد بپوشانیم؟  متاسفانه این اولین باری نیست که چنین جعلی در این پارک انجام شده، در پست قبلی هم اشاره کردیم که چگونه یک معلم زبان با عنوان دروغین مدرس سیلیکون ولی در این مرکز دانشگاهی معرفی شده و برای تعداد زیادی از جوانان این سرزمین سخنرانی کرده و به ایشان آموزش داده است.
 
اما مدیر پارک علمی و فناوری این دانشگاه، با دعوت کردن از این افراد و جعل عناوین ایشان  دنبال چه قصد و هدفی است؟  اگر نمی توانیم یا نمی شود یک استاد خارجی را دعوت کنیم، نمی شد یک استاد از یکی از همین دانشگاه های خوب ایرانی دعوت کرد و بعد با افتخار نوشت آقا یا خانم از دانشگاه دولتی ....؟! اگر موضوع جعل عناوین تنها یکبار اتفاق افتاده بود، می توانستیم تصور کنیم که حاصل اشتباه یا سهل انگاری و یا نبود سواد و تجربه کافی نزد این فرد مسئول است و یا شهرت طلبی آن. اما به نظر می رسد که فرآیند جعل و تقلب با هدفی خاص و به صورتی دنباله دار انجام می گیرد.
 
از پروفایل دانشگاهی  ایشان چیز زیادی نه از سابقه علمی و نه مدیریتی می شود بدست آورد. اما آیا شما که نام استاد دانشگاه را  یدک می کشید، احساس حقارتی در قبال کشورهای غربی را دارید؟ چرا با تبلیغ دروغ و تقلب، وقت و زمان و هزینه جوانان و افراد علاقمند را به هدر می دهید؟ آیا حتی یک نفر از حاضرین در این کارگاه ها می داند که استاد "سیلیکون ولی" شما یک "معلم ساده زبان" بود و یا استاد اکسفورد شما، نه تنها هیئت علمی هیچ اکسفوردی نیست، که حتی "معلم زبان" در  هیچ Oxford College House هم نیست؟ اگر امروز یکی از حاضرین در این برنامه هایی که برگزار می کنید از شما سوال کند چرا به دروغ وقت و عمر من را تلف کرده اید، چه پاسخی به ایشان دارید؟ شما که مدیر یک مرکز دانشگاهی هستید، در قبال رفتن آبروی دانشگاه خود و لطمه به کل دانشگاه های این کشور از خود مسئولیتی احساس می کنید؟
 
چرا فکر می کنید که نمی شود گفت که مثلا "یک معلم خوب زبان انگلیسی" و یا "یک جامعه شناس خوب ایرانی" قرار است برنامه برگزار کند؟ چه فرقی بین معلم زحمت کش زبان خیابان انقلاب است که باید در هزار جا درس بدهد تا نان شب خود را فراهم کند و آن "مدرس سیلیکون ولی شما" که او هم معلم زبان انگلیسی بود اما "از خارج آمده بود" و این مورد "آکسفورد"  شما ؟ همه این افراد ایرانی هستند و لایق فرصت برابر، اما آیا یکبار وجدان خود را بکار انداخته اید که چرا باید به یک عده جوان دروغ بگوییم؟ اصلا چه اصراری است که آدم ها را به خاطر منافع شخصی فدا کنیم؟  آقای مسئول، شما راه اشتباهی را می روید. آقای مدیر پارک، شرافت و حرمت محیط دانشگاهی در نظر شما آیا معنایی دارد؟ ما امیداریم شما هم آکسفوردی نشوید آقای استاد.
 
و سخنی کوتاهی با خانم معلم زبان محترم و آقای دکتر، شما چرا باید اجازه دهید که تجربه شما، تخصص شما و زندگی شما به این آسانی به بازی گرفته شود؟ آیا شما از این جعل عنوان  اطلاع دارید؟
 
و اما  رئیس این دانشگاه آیا میدانند که در مجموعه ایشان چه می گذرد یا ترجیح می دهید تا نبینید؟ شما فراموش کرده اید که رئیس دانشگاهی دولتی هستید؟رئیس محترم دانشگاه  در مرکز شما تقلب به این آشکاری اتفاق می افتد و هیچ عکس العملی نشان نمی دهید؟ جعل یک مدرک دانشگاهی تنها یک نفر یا یک مجموعه را آلوده می کند، اما جعل هویت افراد و دعوت از جوانان و مردم به نشستن در پای صحبت ایشان، همه را آلوده می کند که گناه بزرگی است. حال یک سوال ساده آیا همه این اسم هایی را که در سایت دانشگاه خود پشت هم چیدید هم همین وضعیت را دارند؟   با مراجعه به این (لینک) کاملا می شه حدس زد که چه اتفاقی افتاده است.  اما چرا واقعا وقتی جای بزرگترها را کوچکتری می گیرد،  همبازی هایش  را هم از کوچک ترها  انتخاب می کند؟. به نظر می رسد که همه در این دانشگاه  از زمانی به خواب رفته اند.

 اما سخن آخر را شاید بشود از مسئولان وزارت علوم پرسید، آیا نباید نظارتی جدی بر دانشگاه های دولتی داشت که به چنین سرنوشتی دچار نشوند؟ ,واقعا نباید جلوی افرادی را که در روز روشن خدا حقیقت را قلب می کند و آسیب های جدی به آموزش عالی کشورما وارد می کنند را گرفت؟
 

و باید یک دست مریزاد به استادان علیه تقلب گفت که گفتمان مبارزه با تقلب دانشگاهی را در کشور ما بنا گذاشتند. امیداریم ما فرزندان خوبی برای این اساتید گرانقدر باشیم.....

آرزو می کنیم  از همین امروز دیگر از این دست اتفاقات در هیچ دانشگاهی نیافتد.

یا حق!

مراکز هپروت آفرین(شماره چهار): نقدی بر مراکز تولید "پدر"

پدیده تولید "پدر" برای علوم مختلف متاسفانه در سال های اخیر به شدت رواج پیدا کرده است. افراد، گروه ها و مراکزی به صورتی غیر اخلاقی سعی در خلق پدر هایی برای رشته های دانشگاهی مختلف دارند. در بسیاری از این موارد، حتی سن "پدر" خلق شده از خود "فرزند" 50 سالی کوچکتر است و یا برای پدر خلق شده "هیچ فرزندی" هنوز زاده نشده است. گاه حتی رقابت میان گروه های مختلف چنان بالا گرفته که برای فرزندی که نیست، چندین پدر شناسایی شده است. همین چند سال پیش جنجالی گسترده راجع به عکس دکتر حسابی و انیشتین بالا گرفت و در حال حاضر نیز گاهی دوباره سر بر می آورد. کسی بیشک منکر خدمات دکتر حسابی به کشور نبوده و نیست، اما گروه ها و افرادی به شکلی غیراخلاقی دستاوردها و کشفیات و روابطی را به ایشان نسبت دادند که با بر ملا شدن صحیح نبودن آنها، به چهره دکتر حسابی لطمه وارد شد و نه آن گروه ها و افراد. هرچند در موضوع دکتر حسابی، دو موضوع در قید حیات نبودن ایشان و عدم دسترسی به منابعی مثله اینترنت در سال های دور، به اغراق ها دامن زد. شکی نیست که اگر ایشان در قید حیات بودند اولین نفری که در مقابل این اغراق ها قرار می گرفت خود ایشان بودند.




اما در در سال های اخیر این اغراق ها در رشته های مختلف در مورد افراد "در قید حیات" به طور مکرر تکرار شده است و هیچ واکنشی از سوی بسیاری از "پدرخواندگان" در رد یا نقد به این فضای مسموم ابراز نشده است. گاهی حتی میان گروه های مختلف بر سر رجحان پدر یک گروه بر گروه دیگر دعواهای رسانه ای ایجاد شده است. یکی از جالبترین دعواهای رسانه ای سال های اخیر، تلاش برای یافتن "پدر" برای فرزند بازیگوشی به نام "بازاریابی" است!.  برای مثال در سایت باشگاه خبرنگاران جوان، خبر اقتصادی و یا ویوان نیوز صحبت از "یک پدر" برای علم بازاریابی شده است! و در سایت پارک بازاریابی و سایت مدیر بیز پدری دیگری برای بازاریابی معرفی شده است! در میان این دعوا، سایت دیگری دست به کشف پدر جدید و  جوانی برای بازاریابی با تغییر کوچکی در نام این "فرزند بازیگوش" کرده است!اما در هیچ کجا توضیح داده نشده است که در چه زمانی و در کجا این فرزند متولد شده است،  در حال حاضر چند سال دارد، چگونه ویژگی همخونی این پدرهای متعدد با این "فرزند بلا" بررسی و تصدیق شده است!، و و این پدرها برای فرزند خود چه کرده اند؟! یا کسی پاسخی نداده است که "علم قدیمی" چگونه پدری جوان تر از خود می تواند داشته باشد؟ یا تاکنون در کدام "مجله معتبر علمی" مقاله و یا نظریه عمده از این پدران متعدد به چاپ رسیده است؟

حال شاید بعضی بگویند که بازاریابی حرفه است و لزوما یک "بازاریاب پدر خوب" نباید مقاله چاپ شده داشته باشد، باشد! ااما نه اینکه یک "بازاریاب پدر خوب"  باید فرزندی داشته باشد؟ از زمان فارغ التحصیلی هر کدام از پدرخواندگان بازاریابی که چندان دور نیست، کدام شرکت ایرانی توانسته تحت قیمومیت یکی از این پدر ها، نه که در بازارهای اروپا یا امریکا، که در همین همسایگی ما در کشورهای حاشیه خلیج فارس یا همسایگان شمالی، به برندی بین المللی و موفق در فروش محصولات خود تبدیل شود؟ کدام محصول ایرانی را می شود در ویترین های این کشورها دید؟ در این میان اگر برخی برند ها چون مهرام در سال های اخیر نیز به موفقیت چشمگیری دست یافتند و توانسته اند در بازارهای مختلف موفق باشند، نشان از خلاقیت کارآفرینان آن دارد. شکی نیست که اگر بازاریابی پدری داشته باشد، کارآفرینان توانایی چون صاحبان معدود برندهای مشهور که حقیقتا بین المللی شده اند و یا سایر شرکت های موفق در بازاریابی می توانند  پدران  ادعایی بازاریابی به حساب بیایند.


در این زمینه دعوای یافتن پدر بازاریابی، سایت اخبار مهندسی صنایع ایران در تحقیقی شایان توجه اقدام به انتشار مطلب مفیدی با عنوان " پدر بازاریابی ایران مشخص گردید !" کرده که در ادامه می خوانیم (لینک خبر):

"به گزارش اخبار مهندسی صنایع ایران ، اولین کتاب در خصوص بازاریابی و فروش در ایران و به احتمال قوی اولین تحقیقات در زمینه بازاریابی، توسط آقای کاظم شرکت با نام هنر مغازه داری و جلب مشتری در اردیبهشت ماه 1339 به چاپ رسیده است که در سال های بعد از آن نیز تجدید چاپ شده


در مقدمه این کتاب آمده است:
«اطلاعات و پیشنهاداتی که در این کتاب به نظر می رسد ، نتیجه مطالعات و مشاهداتی است که در مدت 8 سال گذشته ضمن بررسی امور بازارداری و بازاریابی انواع کالاهای مصرفی به دست آمده است. در جریان مصاحبه های متوالی با فروشندگان و مغازه داران هنگام بررسی میزان مصرف کالاها ، پیش بینی امکانات و میزان فروش آینده آن ها اطلاعاتی به دست آمد که با تجزیه و تحلیل آن، علل اساسی کندی جریان فروش کالاها و عدم موفقیت بعضی از خرده فروش ها معلوم گردید.تنها دلیل بلانتیجه گذاشتن این اطلاعات و ننمودن راه حل و روش های اصولی برای رفع نواقص کار تا این زمان نداشتن وقت کافی بود . ولی سرانجام نویسنده موفق گردید که با استفاده از اوقات فراغت در تنظیم و تدوین نتایج مطالعات کوشیده ، مغازه داران را به نقص روش ها و وسایل فروش آگاه ساخته ، راه های عملی و کم خرج پیشنهاد نماید.

مقایسه وضع موجود مغازه داری و خرده فروشی در ایران با روش های پیشرفته متداول در کشورهای مترقی به خوبی می تواند میزان عقب افتادگی ما را در این رشته از فعالیت فروش که حساس ترین و اساسی ترین مراحل توزیع است جلوه گر سازد. بر فرد فرد اهالی کشور از تولید کننده ، فروشنده ، و مصرف کننده لازم است که در حدود امکان و توانایی از هرگونه راهنمایی مفید که بر اساس اصول صحیح باشد استفاده کرده و در رفع نواقص کار بکوشند

مطالب این کتاب با بیانی ساده نوشته شده و از به کار بردن اصطلاحات اقتصادی و بازارداری دوری جسته تا بتواند مورد استفاده عموم قرار گیرد. امید است اطلاعات و پیشنهاداتی که طی هشت سال بارها در بوته تجزیه و تحلیل آزمایش شده و اکنون در این مختصر گرد آمده بتواند برای مغازه داران مفید باشد و آنان را به بهبود روش ها و وسایل کسبی خود تشویق نماید.»

زمانی امثال مهندس عباس سحاب که جغرافی‌دان و نقشه‌نگار (کارتوگراف) برجسته ای بود و از قضا بنیان‌گذار موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب نیز بود به عنوان "پدر" دانش نقشه‌نگاری به شیوهٔ نوین یا پروفسور کاظم معتمدنژاد را به دلیل نقشی که در تدریس آکادمیک علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاری در ایران داشت با نام "پدر" علم ارتباطات ایران می شناختیم. امروز چه اتفاقی افتاده که پدر شدن آسان شده است؟

مراکز هپروت آفرین (شماره سه):پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان

قرار بود در این پست به دستاوردهای کنفرانس آی بریج بپردازیم، و اینکه تا چه میزان می تواند به فضای کارآفرینی در ایران کمک کند. اما در بین نوشتن مطلب، به فاجعه مصیبت باری در یکی از مراکز "علمی" کشور برخوردیم که در ادامه این موضوع را بررسی می کنیم. با فراهم شدن امکان  فعالیت اقتصادی با کشورهای خارجی،  حضور افراد خارج از ایران اعم از ایرانی و غیر ایرانی با هدف علمی و اقتصادی نیز بیشتر می شود. شکی نیست که حضور این افراد در صورت توانمندی منشا ثمرات مفیدی برای جامعه ما خواهد بود. اما در این میان امکان حضور افراد با هویت های تقلبی، که متاسفانه به دلایل متعددی چه درگذشته و چه در حال حاضر بسیار زیاد است. وقتی از افراد تقلبی صحبت می کنیم، از افرادی حرف می زنیم که نه چهره علمی هستند و نه اقتصادی، و به دورغ برای مخاطبان ایرانی همه چیز معرفی می شوند. در این بین دو دسته افراد قرار دارند، آنها که هیچ نیستند و با زرنگی "خودشان" خود را در هویتی تقلبی جای می دهند. تشخیص این افراد به دلایلی چون هوش این افراد، تسلط به زبان خارجی و.... سخت است. اما دسته دیگر افرادی هستند که چیزی نیستند مگر "آدم خارجی"، که  "کسانی در داخل" از آنها همه چیز می سازند. مورد دوم گناهی نابخشودنی است و اکه باید گفت  خیانت به جو دانشگاهی  کشور است. موضوع پست اینبار ما هم در مورد دسته ای از افراد نوع دوم است . پست این دفعه در مورد پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان و بنیاد نخبگان زنجان است.



اما داستان از این قرا است که گویا در پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی در علوم پایه در شهر زنجان دوره هایی با عنوان کارگاه های active listening و نگارش ایمیل برگزار شده است. جدا از عنوان با مزه این دوره، شاید تا اینجا بتوان گفت که این دوره هم مانند بسیاری دیگر از دوره هایی است که این روزها با عناوین عجیب در حال برگزاری توسط افراد و یا مراکز خصوصی در کشور هستند. حال خبر را از سایت این دانشگاه دنبال می کنیم(لینک خبر در سایت دانشگاه):
 
"کار گاه های آموزشی خانم م. ب. از مدرسین حوزه ارتباطات در silicon valley در روز های شنبه و یکشنبه در پارک علم و فناوری دانشگاه علوم پایه برگزار شد.
در هر کارگاه به صورت متوسط 80 نفر شرکت کردند.
موضوعات کارگاه ها عبارت بودند از:
ارتباط متقابل
نگارش ایمیل
تیم سازی
active listening
طبق نظر سنجی انجام شده شرکت کنندگان رضایت 80 درصدی از دوره ها داشتند"


جدا از اتفاق عددی با مزه حضور "به طور متوسط 80 نفری" که "رضایت 80 درصدی" هم داشته باشند، بر عنوان " از مدرسین حوزه ارتباطات در سیلیکون ولی " به صورت روشنی تاکید شده است.  حال به سایت بنیاد نخبگان استان زنجان رجوع می کنیم (لینک بنیاد نخبگان استان زنجان):
 
"به اطلاع می رساند پارک علم و فناوری دانشگاه علوم پایه زنجان اقدام به برگزاری دوره های آموزشی زیر نموده است:
دوره آموزشی "تیم سازی"
مدرس: خانم میترا بهرامی – مدرس و مربی حرفه ای ارتباطات در دره سیلیکون - کالیفرنیا
زمان برگزاری: روز یکشنبه مورخ 24 خرداد از ساعت 9 تا 11
مکان برگزاری: سالن آمفی تئاتر پارک علم و فناوری دانشگاه علوم پایه زنجان
 
دوره آموزشی "ارتباط متقابل"
زمان برگزاری: روز شنبه مورخ 23 خرداد از ساعت 11 تا 13
مکان برگزاری: سالن آمفی تئاتر پارک علم و فناوری دانشگاه علوم پایه زنجان
مدرس: خانم میترا بهرامی – مدرس و مربی حرفه ای ارتباطات در دره سیلیکون - کالیفرنیا
لذا کلیه مخترعین و صاحبان شرکت های دانش بنیان دعوت می شود در این دوره ها شرکت نمایید."


همانطور که واضح است هم دانشگاه و هم بنیاد نخبگان بر معرفی مدرس دوره به عنوان "مدرس سیلیکون ولی" اصرار دارند و با این وسیله سعی کرده اند تا "مخترعین و صاحبان شرکت های دانش بنیان" به حضور در این دوره تشویق کنند.  
 
اما اتفاق جالب در متن خبر پارک علمی و فناوری زنجان اشاره به لینکی است که خود گویای تمام ماجراست. در متن خبر این پارک در جایی که این مدرس با عنوان مدرس سیلیکون ولی معرفی شده است لینکی وجود دارد به پروفایل این خانم مدرس "به ظاهر سیلیکون ولی".

""کار گاه های آموزشی خانم م. ب. از مدرسین حوزه ارتباطات در سیلیکون ولی در روز های شنبه و یکشنبه در پارک علم و فناوری دانشگاه علوم پایه برگزار شد."

که با مراجعه به آن به صفحه اینترنتی یک مدرسه برای افراد بالغ با اسم "پالو آلتو" می رسیم.

در پروفایل این خانم به روشنی نوشته شده است که ایشان "معلم زبان انگلیسی" (زبان انگیسی به عنوان زبان دوم (ELS: English as a second language) و نوشتن و ارتباط برقرار کردن به زبان انگلیسی) به دانش آموزان و سایر افراد مهاجر و یا غیر امریکایی هستند. و به وضوح نوشته شده است که ایشان دارای مدرک لیسانس زبان شناسی هستند و دوره آموزشی (غیر دانشگاهی) تدریس کردن را نیز سپری کرده اند. در هیچ کجای پروفایل ایشان در "مدرسه" افراد بالغ پالو آلتو ادعا نشده است که ایشان " مدرس و مربی حرفه ای ارتباطات در دره سیلیکون - کالیفرنیا"  انگونه که در سایت بنیاد نخبگان زنجان و دانشگاه زنجان معرفی شده اند. حتی ایشان نوشته اند که علاقه مند به تدریس زبان به "دانش آموزان و دانشجویان غیر امریکایی" هستند چرا که به ایشان امکان آشنایی با فرهنگ های دیگر و یادگیری زبان را می دهد.

یک جستجوی ساده اینترنتی با نام ایشان به زبان انگلیسی فارغ از برخی نشانی های اینترنتی که ما علاقه ای به کند و کاو در آنها نداریم و به موضوع این وبلاگ نیز مربوط نمی شود، نشان می دهد که به جز چند سایت ایرانی در هیچ کجای اینترنت نشانی از سابقه فعالیت ایشان در سیلیکون ولی و یا همکاری با موسسات تجاری دولتی و یا خصوصی و یا حتی سابقه تاسیس شرکتی در سیلیکون ولی وجود ندارد.

در مورد تعریف مدرسه بالغین نیز با یک جستجوی ساده در اینترنت می تواند دید در ایالات متحده مدرسه بالغین به مجموعه مدارسی گفته می شود که "با هدف تدریس به افرادی که مدرسه را نیمه کاره رها کرده اند یا در دوران مدرسه ناموفق بوده اند و یا بدنبال آموزش های عمومی هستند، تاسیس شده اند  ". چیزی مشابه مدارس شبانه در ایران. در سایت مدرسه بالغین پالو آلتو نیز نوشته شده است که(لینک به صفحه این مدرسه): "این مدرسه کلاس هایی را برای دانش آموزان زبان انگلیسی، خانواده ها، افراد در جستجوی کار و ...... برگزار می کند." همچنین جستجو در میان سایر معلمین این مدرسه بالغین نیز نشان می دهد که عموما یا معلمین زبان در این مدرسه فعالیت می کنند یا مهارت های دیگری همچون "نجاری (لینک)" و یا "تعقیب پرندگان (لینک)" .... به افراد تدریس می شود.



در هیچ کجای وب سایت این مدرسه برای افراد بالغ نوشته نشده است که این مدرسه یا زیر مجموعه های آن با شرکت های دولتی و یا خصوصی سیلیکون ولی همکاری دارند یا به آنها آمورش هایی چون نجاری، تعقیب پرندگان و یا زبان انگلیسی ارائه می دهند.

هرچند جستجوی اینترنتی نشان می دهد که یک ارتباط میان این مدرسه برای افراد بالغ و سیلیکون ولی وجود دارد که آن فاصله 9.1 مایلی از یک مسیر که بنا به تخمین گوگل مپ برای سفر با ماشین شخصی چیزی در حدود 15 دقیقه طول خواهد کشید و مسیر جایگزین 8.4 مایلی که برای سفر با خودرو چیزی در حدود 17 ذقیقه طول خواهد کشید!!!!! این موضوع ما را یاد صاحب شیرین زبان سوپر دریانی کنار دانشگاه شریف می اندازد، که هروقت می خواست آدرس سوپرمارکت خود را به مشتریانش بدهد، آدرس دانشگاه شریف را می داد و می گفت سوپر دریانی دانشگاه شریف!



شکی نیست که حضور و تدریس افراد متخصص که تجربه فعالیت در دانشگاه ها و مراکز علمی اقتصادی معتبر خارجی را داشته باشند منشاء ثمر برای کشور خواهد بود. در این میان حضور افرادی که به زبان فارسی تسلط داشته و یا ایرانیان موفق مهاجر به خاطر آسانی برقرار کردن ارتباط با مخاطبان خود تاثیر بیشتری خواهد داشت. اما آفتی که این موضوع با خود به همراه دارد، سودجویی و تقلب برخی افراد و مراکز است که خود یا مهمانان خود را با عناوین "دروغین و تقلبی" به جوانان مشتاق معرفی می کنند. این امر شاید در مراکز خصوصی قابل پیشگیری نباشد، اما آیا واحدهای دانشگاهی و علمی مانند مورد پارک علمی و فناوری دانشگاه تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان (لینک) و بنیاد نخبگان استان زنجان (لینک)، که از بودجه دولتی استفاده می کنند نیازی به چنین "تقلب هایی" دارند تا وظایف مشخص خود را انجام دهند؟

حال پرسش اصلی این است، آیا کسی در این دو مرکز توانایی حداقلی زبان انگلیسی برای خواندن پروفایلی که خود در معرفی "مدرس سیلیکون ولی" اعلام کرده اند را نداشته اند یا چون به فکر دستاورد بوده اند همه چیز را فدا کرده اند؟ آیا دورغ گفتن و تقلب در مرکزی که از بودجه دولتی استفاده می کند مجاز است؟

به نظر می رسد که مدیران  این پارک فکر می کنند سیلیکون ولی  چیزی مثله یک ساختمان چند طبقه است که مدرسی دارد و می شود کسی را به عنوان مدرس در این ساختمان که حتما اسمش را سیلیکون ولی گذاشته اند به جوانان و یا به قول  سایت بنیاد نخبگان به " کلیه مخترعین و صاحبان شرکت های دانش بنیان " فروخت و پولی و اعتباری کسب کرد.

نکته جالب تر این است که این خانم در چند جای کوچک خصوصی غیر دانشگاهی دیگر نیز دست به برگزاری دوره کرده و در هیچ کجا چنین ادعایی که مدرس سیلیکون ولی است انجام نداده است. از این بابت به نظر می رسد دانشگاه زنجان و پارک آن و بنیاد نخبگان  زنجان به دنبال مقصودی از اعلام نام این خانم با مسئولیت مورد ادعا داشته اند. چنان که از پروفایل مسئول پارک علمی فناوری (لینک) به نظر می رسد ایشان به زبان انگلیسی تسلط داشته، و تردیدی نیست که از سوابق این خانم و یا حداقل محتوای لینکی که در سایت خود قرار داده اند با خبرند. اما چرا دروغ؟  آیا این موضوع انقدر اهمیت دارد که کسی را به دروغ مدرس سیلیکون ولی معرفی کنیم، هرچند ایشان می تواند "یک معلم زبان" خوب باشند، مثله هزاران هزار معلم زبان خوب داخلی در ایران، و هم تجربه سالیان زندگی در کشوری دیگر در بسیاری از زمینه ها می تواند شنیدنی باشد.برای همه ما هم واجب است تا زبان انگلیسی را خوب یاد بگیریم. اما چرا باید یک معلم زبان را در موضوعی نامرتبط برای سخنرانی به دانشگاهی دولتی دعوت کرد، و از همه بدتر به دروغ او را "مدرس ارتباطات سیلیکون ولی" معرفی کنیم و تبلیغ هم بکنیم؟

اما آیا رئیس این دانشگاه در خود احساس وظیفه ای در قبال بررسی وضعیت عملکرد واحد تابعه خود می کند؟ آیا رئیس دانشگاهی دولتی، زبان انگلیسی می داند؟ اگر می دانند، آیا  اهمیتی به اعتبار ملی و نظام دانشگاهی ایران با دعوت از این افرد می دهد؟
 
رئیس سازمان نخبگان  آیا اولویت و اهمیتی به این موضوع می دهد؟ آیا ایشان می داند چه وظیفه سنگینی بر عهده ایشان است؟ آیا این کار صحیحی است که فردی را که هیچ سابقه مرتبطی ندارد به عنوان مدرس سیلیکون ولی به دانشجویان معرفی کرد؟
 
مدیر پارک علمی فناوری این دانشگاه می داند فریب جوانان برای هیچ می تواند چه عواقبی داشته باشد؟ ایشان می داند اصلا چه مسئولیتی سختی به دوش دارند؟ ایشان که زبان انگلیسی می دانند، حتما دیده اند که سخنران دعوت شده  ایشان "معلم زبان انگلیسی با مدرک لیسانس است" هستند و اما چرا با عنوان "مدرس ارتباطات سیلیکون" ولی ایشان را معرفی می کند؟ به غیر از مسائل حقوقی تقلب و جعل عنوان،  به چه دلیل دانشگاه و دانشجویان ایرانی  را باید فریب داد؟ چرا باید چهره دانشگاه های دولتی را خراب کردو پرا بودجه دولتی و اعتبار مراکز علمی کشور باید بازیچه دست فرصت طلبی شود؟
  
ما مردمان خوبی هستیم، با هم کمی خوبیم، با خارجی ها خیلی خوبیم. خوبه که خوبیم. نشان می دهیم که آنقدرها هم بد نیستیم. اما با هرکسی که از خارج آمده و ادعای دروغ کرد، نباید خوب باشیم. نباید کسی را به صرف اینکه در جایی غیر از ایران زندگی کرده است بالا ببریم و به دروغ دانشمند و عالم معرفی کنیم. اگر این اتفاق در مرکزی خصوصی می افتاد، می شد گفت که دلایل تجاری و پول و ..... باعث این موضوع شده است. اما از یک مرکز دولتی و دانشگاهی نه تنها این موضوع پذیرفتنی نیست که بی مسئولیتی و چیزی شبیه خیانت است.

یا حق!

پست های بعد.....

در  پست های بعدی سعی داریم تا به تفصیل در مورد اثرات کنفرانس آی بریج  مطلبی تحلیلی آماده کنیم، و در ادامه به بررسی موردی دیگر از دسته بررسی های مراکز هپروت آفرین و کارافرینان هپروتی خواهیم پرداخت. منتظر پست های بعدی ما باشید.

سرنوشت هپروتی(شماره یک): زیردریایی بدون سرنشین در پارک علم وفناوری گیلان

از امروز هر از گاهی در قالب یک پست به ادعاهای بی سرانجام می پردازیم که توسط افراد حقوقی که در پست های مدیریتی مرتبط با کارافرینی طرح شده و به سرانجامی هپروتی رسیده است، می پردازیم.
برای پست اول به ادعای طراحی زیردریایی بدون سرنشین در پارک علمی فناوری گیلان توجه می کنیم.
 
عنوان: زیردریایی بدون سرنشین
پست های مدیریتی: رئیس  پارک علم و فناوری  گیلان
مشخصات ادعا: زیردریایی بدون سرنشین به طول یک متر، عرض 120 سانتیمتر، ارتفاع 60 سانتیمتر و حداکثر عمق پیمایی 2 هزار متر در آب دریا ساخته میشود.
ویژگی: قابلیت فرو رفتن در آب تا عمق دو کیلومتر را دارد ضمن اینکه مجهز به بازوی مکانیکی هیدرولیکی برای انجام اعمال مکانیکی در زیر آب و کابل‌گذاری زیر دریا را دارد. بازدید بدنه زیرین کشتی‌ها، یافتن جعبه سیاه هواپیماهای سقوط کرده یا لاشه هواپیما در دریا، تهیه نقشه بستر اقیانوس، نمونه‌برداری از کف اقیانوس و موجودات زیر دریا و تصویربرداری از محیط داخل آب و موجوات دریا از جمله کاربردهای این زیردریایی است.
میزان پیشرفت در تاریخ طرح ادعا: تست دوم این زیردریایی در یکی از مراکز علمی استان انجام شده در سال 1387.
تاریخ طرح ادعا: 1387
سرانجام: نامشخص
ادعاهای مشابه در محل: تولید برق بدون سوخت

سوال:  آیا یک خبرگزاری در صفحه تخصصی خود نمی تواند پس از چندین سال از انتشار خبر به بررسی میزان عملیاتی شدن ادعای مطروحه همت کند؟ آیا مسئول محترم پارک علمی پس این چند سال نمی خواهد نتیجه این ادعای خود را علنی کند؟ دانشگاهی که از اتفاق معتبر است، نمی تواند از رئیس پارک علم و فناوری گیلان بپرسد که نتیجه این ادعا به کجا رسید؟ آیا آقای رئیس (به خبر خبرگزاری فارس مراجعه شود) مسئول پاسخ به نتایج حاصل از این ادعا نیست؟ و ........

در ادامه خبر را از خبرگزاری فارس دنبال می کنیم.....

 
لینک خبر (خبرگزاری فارس)
 
رئیس پارک علم و فناوری گیلان

زیردریایی بدون سرنشین در گیلان ساخته می‌شود

خبرگزاری فارس: رئیس پارک علم و فناوری گیلان از ساخت زیردریایی بدون سرنشین در استان خبر داد.

مجید متقی‌طلب امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در رشت با اشاره به مشخصات طرح ساخت این زیردریایی افزود: زیردریایی بدون سرنشین به طول یک متر، عرض 120 سانتی‌متر، ارتفاع 60 سانتی‌متر و حداکثر عمق پیمایی 2 هزار متر در آب دریا ساخته می‌شود. وی در خصوص قابلیت‌های این زیردریایی اظهار داشت: این زیردریایی قابلیت فرو رفتن در آب تا عمق دو کیلومتر را دارد ضمن اینکه مجهز به بازوی مکانیکی هیدرولیکی برای انجام اعمال مکانیکی در زیر آب و کابل‌گذاری زیر دریا را دارد. متقی‌طلب تعمیر لوله‌های نفتی زیر دریا، بازرسی لوله و همچنین انجام عملیات تعمیر و نگهداری سکوهای نفتی را از دیگر قابلیت‌های این زیردریایی عنوان کرد. رئیس پارک علم و فناوری گیلان اضافه کرد: همچنین بازدید بدنه زیرین کشتی‌ها، یافتن جعبه سیاه هواپیماهای سقوط کرده یا لاشه هواپیما در دریا، تهیه نقشه بستر اقیانوس، نمونه‌برداری از کف اقیانوس و موجودات زیر دریا و تصویربرداری از محیط داخل آب و موجوات دریا از جمله کاربردهای این زیردریایی است. وی بیان داشت: روز گذشته تست دوم این زیردریایی در یکی از مراکز علمی استان انجام شد. متقی‌طلب برای پیشرفت علم و تحقیقات خواستار همکاری با بخش‌های علمی شد و تاکید کرد: اگر مسئولان گیلان همکاری داشته باشند می‌توانیم توسعه پایدار مبتنی بر دانش را در داخل استان نهادینه کنیم. رئیس پارک علم و فناوری گیلان خاطرنشان کرد: در صورت اختصاص اعتبار لازم و مهیا کردن امکانات مورد نیاز می‌توانیم از جوانان مخترع بیشتری در این پارک حمایت کنیم. وی محدودیت مکانی را از عوامل عدم جذب همه جوانان مخترع دانست و افزود: در حال حاضر تعداد 150 نفر از این جوانان در نوبت هستند در حالی که می‌توانیم حداکثر 15 نفر از آنها را پذیرش کنیم. متقی‌طلب تعداد شرکت‌های فعال فناوری گیلان را بالغ بر 120 شرکت عنوان کرد. انتهای پیام/ش10